مرکز بحران زنان نمایشگاه هنر درمانی را برپا کرد

فهرست مطالب:

مرکز بحران زنان نمایشگاه هنر درمانی را برپا کرد
مرکز بحران زنان نمایشگاه هنر درمانی را برپا کرد
Anonim

درباره کار با پیامدهای خشونت از طریق تمرین هنردرمانی، در مورد اینکه چرا باید گذشته دشوار را به خاطر بسپارید، و در مورد اینکه آیا قربانی خشونت مقصر است یا خیر (نظر شما چیست؟).

چیزی که زنان در مورد آن سکوت می کنند. و در مورد چه چیزی باید صحبت کنند؟
چیزی که زنان در مورد آن سکوت می کنند. و در مورد چه چیزی باید صحبت کنند؟

چگونه در مورد چیزی که در مورد آن صحبت نمی شود صحبت کنیم؟ چگونه می توان درد را شروع کرد و به تدریج از آن بهبود یافت؟ زنانی که متحمل خشونت شده اند، این کار را در تکنیک کلاژ انجام داده اند. دوازده کلاژ ساخته شده در طول جلسات هنردرمانی در مرکز بحران زنان به نمایشگاه «زنان درباره چه چیزی سکوت می کنند» تبدیل شد که در هفته آخر نوامبر در سن پترزبورگ برگزار شد.

دوازده کلاژ، دوازده پنجره سیاه در سنگین. چرنیخ - زیرا کار روی رول های بزرگ کاغذ عکاسی انجام شد. فکر می کنم شاید برای عکاسی از این داستان ها و ثبت آنها.

در نمایشگاه قدم می زنم و متن های پیوست شده به هر کولاژ را می خوانم - شرح آنچه اتفاق افتاده است، نه به زبان تصاویر، بلکه با زبان یک ترکیب ساده، تا جایی که می توانند. جایی در مورد این تراژدی با جزئیات زیاد گفته شده است، در جایی - فقط چند خط، و در جایی ورق های خالی آویزان است. آنها با همدردی نه کمتر و شاید حتی قوی تر سوراخ می کنند. بنابراین، کسی که این کلاژ را ساخته است، هنوز کلماتی را پیدا نکرده است که مستقیماً بگوید: بله، برای من اتفاق افتاده است. بنابراین، همه اینها هنوز در درون او اتفاق می افتد.

داستان ها بسیار متفاوت و در عین حال بسیار شبیه به هم هستند - از نظر میزان خسارت وارده به طرف آسیب دیده. خشونت یک همراه تصادفی خشونت در خانواده خشونت در رابطه یک برای دو نفر نیز وجود دارد - از طرف مادر و از طرف دختر هجده ساله ای که به خاطر پدر متجاوز از پنجره بیرون پریده است.

همه متون روی کاغذ شفاف آویزان می شوند - این انتخاب عمدی برگزارکنندگان نمایشگاه است. شما می توانید بخوانید، یا می توانید از طریق آن ببینید. چه کسی برای چه چیزی قدرت کافی دارد.

رادیو پاپ در حال پخش است، و زیر درخشش مثل الماس، برای هشتمین بار به سمت میز بوفه قدم می گذارم، فکر می کنم، و داخل کاناپه های گوشتی فرو می روم. چنین احساس عجیبی از باتری دائماً کم است و هر از گاهی باید آن را دوباره شارژ کرد. به یکی از کارمندان مرکز می گویم مثل هشت غذا می خورم. خوب، بله، او به من سر تکان می دهد. چیز معمولی! برای پردازش همه اینها، انرژی لازم است، همه چیز درست است. انرژی زندگی.

آنچه برگزارکنندگان می گویند

«از یک طرف، من بخشی از همه چیز هستم، اما از طرف دیگر، این به من صدمه می زند و سعی می کنم عقب نشینی کنم، نمی فهمم چه جشن می گیریم. می نوشیم، میوه می خوریم، می خندیم، شاید به این دلیل که می ترسیم.» این سخنان در افتتاحیه نمایشگاه توسط یکی از قهرمانان او گفته می شود. و او می افزاید - "اگر از من این کار را شش ماه پیش می خواستند، من رد می کردم."

کار سختی است که داستان خود را در جهان منتشر کنید، اما اگر این شجاعت برای زنانی که خشونت را تجربه کرده اند اتفاق نمی افتاد، نمایشگاه برگزار نمی شد. کسانی که هنوز جرات صحبت کردن را نداشته اند با آنها ملاقات نمی کنند.

این نمایشگاه شماره دو است. اولین مورد سال گذشته برگزار شد که در آن برگزارکنندگان از عکس های زنان استفاده کردند. و نظرات تهاجمی زیادی را به صورت آنلاین دریافت کرد. زنانی که جرأت می‌کردند درباره گذشته‌ای سخت صحبت کنند، در اینترنت مورد حمله قرار گرفتند. امسال تصمیم گرفته شد که درد را از طریق احساسات نشان دهیم. کلاژهای بیشتر، آثار بیشتر و قلمروهای بیشتری وجود دارد: حتی آرخانگلسک نیز به آن ملحق شده است - از آنجا سه کلاژ از زنانی که خشونت را تجربه کرده اند توسط Olga Bobretsova، مدیر مرکز ANO "New" آورده شد. نگاه کن".

به عنوان بخشی از نمایشگاه، اکشن ها، اجراها، اجراها و بحث ها در طول هفته برگزار شد. حتی رقصیدن همانطور که برگزار کنندگان می گویند همه چیز را نباید ساکت کرد. چرا سکوت نکردن مهم است؟

نگاه کردن به درد حک شده سخت است. این نباید آسان باشد. یکی از کارمندان مرکز بحران Boris Konakov می گوید، این در مورد هنر نیست، بلکه در مورد درمان است، و کسانی که این کلاژها را ساخته اند هنرمند نیستند. اما وقتی یک محرک و تجربه تبدیل به یک بیانیه می شود، به نوعی تبدیل به هنر نیز می شود.

آن رویدادها و آن داستان هایی که سال ها در سایه پنهان مانده اند صدای خود را در این نمایشگاه پیدا می کنند. آنها همیشه اتفاق می افتادند - اما ساکت بودند. و هر داستانی که گفته می شود، دیگران را تشویق می کند که به دنبال کمک باشند و صحبت کنند.

"ما نمی دانیم پشت دیوارمان چه چیزی است. اما همه می توانند دست یاری دراز کنند.» در افتتاحیه نمایشگاه به صدا در می آید. گاهی کمک کردن، دادن آلبوم و نقاشی است.

هنردرمانگر، روانشناس در مرکز بحران زنان Anna Kokorina می گوید: "کلاژ به بیرون کشیدن درونیات قدرت می دهد." و ادامه می دهد: «اگر برای دوستی اتفاقی افتاده است و نمی تواند در مورد آن صحبت کند، برایش نقاشی، آلبوم بخر، مجله به او بده. هنر درمانی کار می کند.»

من در حال بررسی سؤالات هستم: این کار چقدر طول می کشد؟ آیا این یک بار اتفاق می افتد؟ چرا چنین اقدام به ظاهر ساده ای کمک می کند - قرار دادن چیزی از خودتان از کلمات و تصاویر دیگران؟

روز بعد این فرصت را دارم که یاد بگیرم چگونه برای خودم کار می کند.

درد خود را روی کاغذ بچسبانید

دارم مجلات را ورق می زنم. من عصبانی هستم. چیزی پیدا نمی شود. بله، و در کجا باید آن چیزی باشم که نیاز دارم؟ تصاویر روشن، لبخندهای شاد، چهره های باز در اینجا چاپ شده است. و من نیاز دارم… و به چیز دیگری نیاز دارم.

این یک استاد کلاس در زمینه کولاژ هنر درمانی است که به صورت رایگان و برای همه در بخشی از نمایشگاه برگزار می شود. قبل از شروع کار، میزبان، آنا کوکورینا، قوانین را به ما می گوید. بار دیگر با صدای بلند و واضح گفت: «خشونت قدرت و کنترل است! این انتخاب یک زن نیست.»

وظیفه ما این است که به یاد بیاوریم اولین بار چه زمانی با خشونت روبرو شدیم. این نباید دردناک ترین خاطره باشد، بالاخره ما اینجا در حال درمان نیستیم. با این حال، اسپویل، افراد زیادی موفق به رفتن به آنجا نمی شوند.

یادت می آید؟ حالا - پنج دقیقه برای صحبت در مورد این، شکستن به جفت. احساساتت را بگیر و سپس با آنها به مجلات بروید، احساسات، آماده هستند، ورق بزنید و آنچه را که برای شما مناسب است انتخاب کنید.

می توانید به روش های مختلف یک کلاژ بسازید - می توانید از تصاویر استفاده کنید، می توانید از شعارها استفاده کنید، می توانید آنچه را که می خواهید بکشید و اضافه کنید. ورق ها را می توان برید یا پاره کرد. و سپس آن را روی یک تکه کاغذ بزرگ عکاسی بگذارید - دقیقاً همان چیزی که آثار شرکت کنندگان در نمایشگاه روی آن آویزان شده است - و حرکت دهید، آن را به هم بزنید و همان شکلی را پیدا کنید که بیانگر احساسات شماست.

و فقط بعد آن را محکم بچسبانید.

مجلاتی را که کاملا محکوم به فنا هستند ورق می زنم. بالاخره من واقعاً اینجا کار نمی کنم، نه؟ آیا من فقط یک روزنامه نگار هستم و می توانم آنجا را ترک کنم؟ من مجبور نیستم دو ساعت و نیم وقت بگذارم تا چیزی را در تصاویر و کلمات دیگران جستجو کنم و باور کنم که این موضوع مربوط به من است؟ بله، من به طور کلی از سوزن دوزی متنفرم!

در حال استراحت هستم. پانزده دقیقه و چند کاناپه - برگزارکنندگان در تمام طول هفته فضای نمایشگاه را با تنقلات تامین می کنند و برای هرکسی که در نمایشگاه با احساسات سخت مواجه می شود، حمایت مهم تری نمی توان تصور کرد. غذا قدرت است. کاملاً همان قدرت بدنی حیاتی، که برای همه کسانی که با خشونت مواجه شده اند، کم است، کسانی که عادت دارند به بدن تکیه نکنند، گویی قبلاً یک بار ما را ناامید کرده است.

من به سر کار برگشتم، و مثل این است که تعهد انتخاب ایده‌آل‌ترین و صحیح‌ترین مجله‌های دنیا از سرم برمی‌دارد. من فقط از شهودم پیروی می کنم. دارم ورق میزنم، دارم نگاه میکنم. و اولین چیزی که نظر شما را جلب می کند و دستان شما را گرم می کند تصویر یک قاب عکس خالی است. ایده خود به خود می آید.

یکی یکی، نامه‌های چند مصاحبه را بریدم.

در اینجا شما سخنی از خود خواهید داشت

…وقتی کار را تمام می کنم، به نظرم می رسد که انرژی در تکان های ضربانی وارد می شود. من به یک اثر بزرگ در زمینه سیاه نگاه می کنم که تمام مسیر من تا به امروز روی آن کشیده شده است و احساس آزادی می کنم.

این دو ساعت و نیم فوراً پرواز می کند. در پایان، ما هنوز در یک دایره می نشینیم و در مورد کار - و شرایط خود بحث می کنیم. برخی از ما چندان راضی نیستیم، برخی از ما می نشینیم و دست هایمان را دور شانه هایمان می اندازیم و به پایین نگاه می کنیم. کسی مثل من آماده است برای شادی مفرط بپرد.

من کلاژم را با احتیاط به خانه می برم. وقتی این سطرها را می نویسم او پشت سر من می ایستد.

«فقط متجاوز مقصر خشونت است»

ما در نمایشگاه قدم می زنیم و آنا کوکورینا درباره آثار نظر می دهد.

«این سه داستان از آرخانگلسک آمده است، بقیه چیزهایی که ما داریم داستان های مشتریان ما است، مرکز بحران زنان. یکی از آرخانگلسک - کار همسر یک روحانی. این قلعه ها را می بینید؟ چهار فرزند او هستند به محض اینکه می خواست او را ترک کند، بلافاصله باردار شد. به این ترتیب او «اقدام کرد». اسقف نشین به آنها اجازه طلاق داد، زیرا او از خشونت فیزیکی استفاده کرد و به آن اعتراف کرد، درخواست کمک کرد. معلوم می شود که این نه به وضعیت یک فرد بستگی دارد، نه به وضعیت مالی او و نه به تحصیلات او. این چیزی است که در سر من می نشیند، قدرت، کنترل - بنابراین، همه چیز باید همانطور باشد که گفتم."

یکی از بازدیدکنندگان نمایشگاه به گفتگوی ما گوش می دهد. می پرسد - چگونه می توان چنین مواردی را تشخیص داد؟

آنا می گوید: "وقتی با او آشنا شدید واقعاً به شما گفت: "خب اگر ازدواج کردی، آماده شو، من تو را کتک می زنم"؟ نه در واقع! آنها معمولاً خیلی سریع، زیبا، بسیار تکان دهنده خواستگاری می کنند. و حالا، اگر این خیلی سریع اتفاق بیفتد، اگر از او نپرسد - "چه می خواهی؟ چه گل هایی دوست داری؟" - پس این می تواند یک سیگنال خطرناک باشد. تو رویای منی، من همه چیز را در سه روز تصمیم گرفتم، من بهتر می دانم که چه می خواهی … توجه به این امر ضروری است. وقتی یک فرد فقط روی خودش متمرکز است، روی خودش خواسته ها و احساسات، او علاقه ای ندارد، چیزی که شما می خواهید زنگ بیداری است. اما تقصیر شما نیست. فقط متجاوز مقصر خشونت است."

دو اثر دیگر در کنار هم آویزان شده اند. مامان و دختر. درباره یک نفر می نویسند. یکی شوهر و دیگری پدر. تجاوز به هر دو.

در داستان دخترم عکسی با یک نوزاد وجود دارد که روی آن نوشته شده است: «من دو هفته دارم. اولین خشونت."

Anna Kokorina: دخترم این یکی را در سمت راست انجام داد، او ۱۸ ساله است و در سمت چپ مادر من است. مادربزرگ هم دارند. من با همه آنها کار کردم، به خانه آنها رفتم. این یک داستان سخت است، بسیار سخت است. سه بار در آهنی را برای مادربزرگش بیرون آورد. 3 سال و 6 ماه حبس داشت اما بیرون می آید. و این زنان به هیچ وجه محافظت نمی شوند. آنها فقط آپارتمان را عوض می کنند.

یا کشور

AK: بله. قانون منع نزدیک شدن نداریم. و در همان سوئد سخت ترین قانون وجود دارد. در آنجا، اگر زنی ادعا کند که خشونت علیه او انجام شده است، دیگر نمی تواند درخواست را پس بگیرد. همه چیز، در حال اجراست! و این بسیار هوشمندانه است.

AK: بنابراین، وکیل ما همیشه کار می کند. و من می گویم: بله، آنها برای شما امتناع می نویسند - اما شما همچنان درخواست می کنید. به هر حال، اگر درخواستی ثبت نکردید، کتک کاری را ثبت نکردید، هیچ اتفاقی نیفتاد.

AK: مهم نیست! ما باید به دنبال وکلایی باشیم که با این اظهارات همراه شوند. مشتریان ما به مقامات مراجعه می کنند، آنها را رد می کنند، و سپس وکلا، روانشناسان ما شروع به رفتن به همان دفاتر دولتی می کنند - و می دانید، این دستگاه بلافاصله شروع به کار می کند.

درباره مجلات و کلیشه ها

آنا، به نظرم رسید که کلاژهای سنت پترزبورگ با کلاژهای آرخانگلسک بسیار متفاوت است. حتی در انتخاب کلمات. فقط من هستم یا تو هم؟ در کار زنان سن پترزبورگ "آزادی، رهایی"، در شهر آرخانگلسک - "آماده برای تبدیل شدن به یک مادر و همسر" …

Anna Kokorina: متفاوت است، بله، درست است. این در ذهنیت ما نشسته است: زن باید ازدواج کند، باید بچه به دنیا بیاورد و این کار باید هر چه زودتر انجام شود. البته بیشتر از همه به پیام خانواده بستگی دارد. اگر مامان و بابا مطمئن هستند که شما اول از همه نباید همسر شوید، بلکه روی خواسته های خود تمرکز کنید - آیا می خواهم با این شخص باشم یا نمی خواهم، آیا می خواهم در 18 سالگی ازدواج کنم. 20، یا می توانم بعداً به خودم اجازه انجام این کار را بدهم؟ و شاید اصلاً تمایلی به ازدواج نداشته باشم. زمان فرا رسیده است، من با یکی از عزیزان آشنا شدم و فرزندی به دنیا آوردم، این شخص می خواهد با من بماند، نمی خواهد - خوب. قاب ها در سر ما وجود دارند. پترزبورگ شهر بزرگتری است. آگاهی بیشتر. مقاله‌های بیشتری در مجلات و روزنامه‌ها منتشر می‌شوند، این احتمالاً تأثیر می‌گذارد.

اما اینترنت هم در سن پترزبورگ و هم در آرخانگلسک در دسترس است. و در اینجا ما در حال نوشتن مقالات خود هستیم که کاملاً در همه جا در دسترس هستند…

AK: اما خیلی ها، مثلاً من، به کاغذ عادت دارند. شاید مثل یک مرد قدیمی.

آنا، چرا کلاژ؟

Anna Kokorina: همه نمی توانند بدون کلاژ کار کنند، نقاشی بکشند. مردم معمولاً هنگام ایجاد چه چیزی را تجربه می کنند؟ تنگی. مداد، خودکارهای نمدی - این یک ماده بسیار سخت است. اما این مواد، مانند مداد رنگی هایی که ما نیز استفاده می کنیم - این ماده بسیار رایگان است، فضایی برای تخیل می دهد.

در افتتاحیه نمایشگاه گفتی - "اگر دوست، دوست دختر، چیزی خوب نیست - برس و رنگ بده."

AK: اگر احساس می کنید مشکلی برای او وجود دارد و آن شخص نمی خواهد صحبت کند، بله، این کمک زیادی می کند.

و این سوال من است - چقدر می تواند ناامن باشد؟ آیا امکان رفتن به جایی که خیلی درد دارد وجود ندارد؟

AK: حتماً احساسات خود را دنبال کنید. اگر خودم را در حال انجام کاری ببینم و آن به من صدمه بزند…

سیل…

AK: بله، کلمه بسیار دقیقی است. اگر سیل آمد، پس حتما باید یک متخصص پیدا کنید و به او مراجعه کنید. اما اگر یک متخصص بر اساس صور فلکی کار می کند و مسئولیت خشونت را 50/50 به اشتراک می گذارد، باید از این متخصص فرار کرد.

ممنون از این کلمات

AK: فقط عامل خشونت مسئول خشونت است! من همیشه در همه سمینارهای آموزشی و در همه رویدادها در این مورد صحبت می کنم. اگر کسی از طرف متخصصان شروع به صحبت در مورد گناه مشترک کند، من می ایستم و می گویم - نه، اینطور نیست. من از کتاب هایی که در مورد این موضوع صحبت می کنند متنفرم.

"به این فکر کنید که چرا این را وارد زندگی خود کردید"، بله؟

AK: بله، بله! من بلافاصله یک سوال دارم: چند قربانی خشونت در تمرین خود دیده اید؟ من از سال 2005 اینجا کار می کنم. در طول کارم در مرکز بحران، به عنوان مشاور دیدم و خیلی از خط کمک شنیدم. بسیار. نمی توانم شمارش کنم که چند داستان از من گذشت، اما تعداد آنها بسیار زیاد بود. زمانی که در یک سمینار در مورد انواع خشونت صحبت می کردم، به این فکر افتادم که می توانم از تمرین برای هر یک از انواع خشونت مثال بزنم. و هنگامی که به من سپیده دم، من از قبل از سرما غرق شده بودم. و وقتی مردم در خیابان با بچه ها پرخاشگرانه صحبت می کنند سکوت نمی کنم…

چیکار می کنی؟ بسیاری از مداخله می ترسند و فکر می کنند که فقط اوضاع را بدتر می کنند. توصیه ای در مورد نحوه رفتار کردن دارید؟

AK: باید خیلی درست مداخله کنیم. یک بار به یک مادر گفتم: کاری که الان می کنی خیلی بد است. شما فرزندتان را دوست دارید. این کار را نکن.

بنابراین روی آوردن به چیز خوب کمک می کند؟

AK: بله. ما محکوم نمی کنیم، نمی گوییم مادر بدی است، می گوییم کار بدی می کند، کار بدی می کند. اینطوری بچه ها همه کارشان خوب است. آنها به دنیا آمدند - و در ابتدا کار خوبی داشتند! - اما آنها می توانند کارهای بد انجام دهند. بزرگسالان هم همینطور. خیلی ساده.

این به سوال دیگری برای من منجر می شود. آیا تا به حال با خود متجاوزین کار کرده اید؟

AK: نه، ندارم. در ابتدا، مرکز بحران فقط با قربانیان خشونت کار می کند. من در سمینارهایی بوده ام که این را آموزش می دهند، اما خودم با متجاوزان کار نکرده ام.

تا چه حد ممکن است یک متجاوز از متجاوز بودن دست بردارد؟

AK: خب، این تجربه وجود دارد. در طول سالها ساخته شده است. متخصصانی از نروژ نزد ما آمدند، در اینجا متخصصانی، روانشناسان مرد را آموزش دادند تا با متجاوزان کار کنند. در سن پترزبورگ در سال 2004، سازمان "مردان قرن 21" ایجاد شد، این سازمان شریک ما است. آنها مردان را می پذیرند و حتی موقعیت هایی وجود دارد که من با قربانی خشونت کار می کنم و آن سازمان با یک شریک کار می کند. کار در حال پیشرفت در همان زمان.

چه چیزی باعث می شود او به درمان برود؟ از این گذشته، معمولاً یک شخص کاملاً مطمئن است که همه چیز را درست انجام داده است

AK: وقتی می خواهد خانواده اش را نجات دهد. من فقط یک چنین مشتری دارم. زنان گاهی اوقات شرط سختی را تعیین می کنند: اگر به روانشناس مراجعه کنید، بیشتر با شما زندگی خواهم کرد. و نه فقط به یک روانشناس، بلکه به متخصصی که با مجرمان کار می کند.

و بس. او آموزش دیده است و حتی سخت تر می شود. من همیشه به متخصصان می گویم: اگر می بینید که در اینجا وضعیت خشونت وجود دارد و نمی دانید در مورد آن چه باید بکنید، پول نگیرید، پیدا کنید مردم را به کجا بفرستید، به کدام متخصص.

زن را همه سرزنش می کنند

Anna Kokorina: در موقعیت خشونت آمیز احساس گناه بسیار زیادی وجود دارد. در محل کار، گاهی از مشتریانم می پرسم - احساس گناه شما چیست، آن را توصیف کنید، اندازه آن چقدر است؟ خوب مثلاً نصف این اتاق… نه، بیشتر است، به من می گویند. بیرون می ریزد. و این چیزی است که باید با آن کار کرد.

اولین ضربه همیشه برای یک زن یک شوک است. به او اعتماد کرد. این نزدیکترین فرد است. در درمان می گویند: چطور توانست! من او را دوست دارم، هرگز فکر نمی کردم این کار را انجام دهد. و متأسفانه می گیرد و می کند. و در سر نمی گنجد. و البته سرزنش متوجه خود زن است. "تو لایق بودی."

همه او را سرزنش می کنند: جامعه به خاطر "بد به نظر رسیدن" ، مادرش او را سرزنش می کند - "تقصیر خودش است ، به شما گفتم ، این شخص شما نیست" ، دوست دختر می تواند شما را برای تحریک او سرزنش کند ، او خودش است خوب و شاید فقط یک نفر باشد که بگوید: نه تقصیر تو نیست. یا شاید نه.

کار شما چگونه شروع می شود؟

AK: گاهی اوقات مشتریان فقط برای گوش دادن می آیند. آنها هنوز آماده کار نیستند. ما یک بلوک اطلاعاتی اجباری داریم. چه حضوری و چه تلفنی. ما در مورد انواع خشونت اطلاع رسانی می کنیم. و در این مرحله است که انسان گاهی برای اولین بار می فهمد که در شرایط خشونت آمیز قرار دارد. و نه فقط "درگیری وجود داشت"، همانطور که قربانیان گاهی اوقات در ابتدا می گویند. او مرا هل داد، دستانم را گرفت… البته این همه خشونت.

لطفا آنها را نام ببرید

انواع خشونت وجود دارد: روانی (همه چیز با آن شروع می شود) - توهین، کنایه، اتهام، ناسزاگویی. به تدریج، خشونت روانی به فیزیکی تبدیل می شود، زمانی که متجاوز می تواند شانه ها را بگیرد، تکان دهد، فشار دهد، تاب بخورد، ضربه بزند.

هنوز اقتصادیخشونت وجود دارد، وقتی کنترل پول وجود دارد، وقتی کارت حقوق را می گیرند، وقتی برای نگهداری خانواده پول نمی دهند، برای فرزندان و آنها را مجبور می کنند که نفقه خود را در اجاره خانه خرج کنند. خشونت پیچیده ای وجود دارد که شامل روانی، فیزیکی و اقتصادی می شود.

و در عین حال جذاب

AK: همه چیز در مورد فیزیکی است. اغلب، زنان در شراکت در مورد این واقعیت صحبت نمی کنند که توسط یک شریک مورد تجاوز قرار گرفته اند. به طور کلی تابو است. آنها معمولاً می گویند: "من فقط مثل یک چوب دروغ می گویم. او به آن نیاز دارد." و تو با خودت خواستی؟.. نه من نخواستم. حالا این تجاوز است.

وکلا جنبه دیگری از خشونت را شناسایی کرده اند - زمانی که باجگیری توسط کودکان وجود دارد. و یک چیز دیگر - از طریق حیوانات. وقتی حیوانات دور ریخته می شوند، مثله می شوند. وقتی "گربه ام را تهدید به کشتن می کند." و حالا او توانست دو نفر را بردارد و نجات دهد، اما نه دو نفر.

چرا درمان لازم است

و در نمایشگاه، و فقط در زندگی، اغلب شنیدم: آه، چرا سخت را به یاد می آوریم. خوب، بود و بود، آنها فراموش کردند - شما باید زندگی کنید و شاد باشید، و با گذشته سرهم نکنید

AK: مراجعه به روانشناس دیدگاه شما را تغییر می دهد. در تروما، وقتی انسان در تونل فکر می کند، چنین چیزی وجود دارد. فکر می کند و می بیند. این … حالا من به شما نشان خواهم داد. در اینجا، کف دست خود را در دو طرف صورت خود قرار دهید. بپوش، بپوش. چی میبینی؟

Piece

AK: اینگونه بنشین. چیزی از کنار می بینید؟

نه! اما من نگرانم، چون صداهای عجیبی از کنار می آید

AK: اینجا. وقتی فردی وارد درمان می شود، این تفکر تونلی تغییر می کند. مرزهای آنچه می بیند در حال گسترش است. او شروع به دیدن شرکای بالقوه ای می کند که می توانند باز، خیرخواه باشند و آنها را ضعیف تلقی نکنند، و مردان قوی را نه در رفقای بی رحمانه با مشت می بیند که بهتر می دانند فقط به این دلیل که "او مرد است"، اما در واقع آنها فقط بر روی آنها تمرکز می کنند. خودشان، نه شراکت.

شرکت ها تنها شراکت هایی هستند که در آن بزرگ کردن کودکان بی خطر است. زمانی که بتوانید به یکدیگر اعتماد کنید. وقتی زن می داند که می تواند بچه را در آرامش رها کند، به درس یا کار برود و بداند که در خانه همه چیز درست می شود و شوهرش فریاد نمی زند: «باز هم! تحصیلات شما برای شما مهمتر از ماست! شما همیشه از ما غافل هستید!» وقتی همیشه سرزنش می شود، زن احساس گناه وحشتناکی پیدا می کند، احساس می کند که او مادر بدی است. اگرچه او مادر بدی نیست!

و وقتی هیچ درمانی وجود ندارد، متأسفانه، ضربه به گونه‌ای عمل می‌کند که می‌تواند در هر لحظه بیرون بپرد، بعداً در موقعیت مشابه، با کسی، در جایی طنین انداز شود. یک فرد می تواند بسیار بدتر شود، ممکن است این اتفاق بیفتد که لازم باشد از قبل با دارو درمان شود. صدمات آنقدر شدید است که سندرم پس از سانحه ایجاد می شود. و هر چه زودتر شروع کنیم، بهتر است. و وقتی زنی به دنبال کمک نمی رود و می گوید "من خودم از همه چیز جان سالم به در خواهم برد، نکن" - در این صورت او می تواند بسیار افسرده شود. این زندگی را بسیار سخت می کند.

عکس از نویسنده

موضوع محبوب