افرادی که اتحاد جماهیر شوروی را فقط از روی فیلم های قدیمی شوروی می شناسند ممکن است این تصور را داشته باشند که مشهورترین سنت های کشور گذشته عبارتند از: آماده شدن برای امتحان در شب آخر، دزدی عروس در کوه ها یا مست شدن در حمام. قبل از سال نو و پرواز به لنینگراد … اگر شوخی نیست: در اتحاد جماهیر شوروی، در واقع، بسیاری از سنت های خوب، خنده دار و شگفت انگیز وجود داشت. برخی از آنها مدتهاست فراموش شده اند و برخی هنوز زنده هستند.

پیاده روی و آمدن به دیدار ناگهانی
هیچ کس در آن زمان تلفن همراه نداشت. و خانه، ثابت، در هر آپارتمان نبود. بنابراین اغلب مردم برای بازدید می آمدند، بدون هیچ هشداری. حلقه! "کی اونجاست؟" "اوه! وارد شوید، مهمانان عزیز!»
اینگونه است که حتی اقوام از شهرهای مجاور هم می توانند با ماشین برای بازدید بیایند. خب در واقع چیه، تلگرام به شهر همسایه بفرستید؟ خب چون مهمونا عزیزن پس قرار شد کامل باهاشون ملاقات کنه. مهمان (ها) اسیر شدند و به آشپزخانه هدایت شدند. و در آنجا به بهانه "نوشیدن چای" سفره ای چیده شد که صاحبان هر چه در بشکه هایشان پیدا کردند.
و سپس گفتگوهای طولانی و صمیمانه ای وجود داشت، دوباره، همه در یک آشپزخانه… و اگر فقط چای نبود، بلکه یک "لیوان چای" بود، آنوقت آهنگ ها می توانستند ادامه پیدا کنند. یا بحث سیاسی داشته باشید…
با کل خانواده کوفته درست کنید
تقریباً از همان سری سنت وجود داشت - مجسمه سازی کوفته ها (در مقادیر زیاد) با کل خانواده. برای مردم خیلی تنبل نیست که با این همه زحمت بکشند: گوشت چرخ کرده را بچرخانید، خمیر را ورز دهید، آن را پهن کنید، قسمت های خالی را برش دهید، گوشت چرخ کرده را روی آنها بمالید، کوفته درست کنید …
اگرچه مردم شوروی انتخاب زیادی نداشتند. هیچ محصول نیمه تمام به این مقداری که الان هست وجود نداشت. محصولات کمبود داشتند. و خانواده نیاز به تغذیه هر روز داشتند. بنابراین آنها خود آماده سازی زیادی کردند: در پاییز - پیچ و تاب برای زمستان، در ابتدای زمستان - کلم ترش، در زمستان - کوفته. برای اینکه بتوانید آنها را منجمد کنید و در کیسه های روی بالکن نگهداری کنید…
و معمولاً با تمام خانواده کوفته درست می کردند، حتی بچه های کوچک را سر سفره می گذاشتند تا با استفاده از فنجان یا لیوان دایره هایی روی خمیر برش دهند. و سپس کوفته ها توسط همه کسانی که در این میز بودند قالب گیری شد. چه کسی در چه چیزی است. اما آنها به همان اندازه دوستانه نشستند، صحبت کردند، به یاد آوردند، شوخی کردند. نوعی جادو در این وجود داشت… اتفاقاً خانواده هایی هستند که این رسم حفظ شده است.
سیب زمینی برای یک سال بکارید
راه دیگری برای تامین غذای خانواده. حتی اگر خانواده در شهر زندگی می کردند و باغچه یا باغ سبزی خود را نداشتند، می توانستند با درخواست اختصاص چندین هکتار برای کاشت سیب زمینی به شرکت مراجعه کنند.
این "نان دوم" نیز توسط تمام خانواده ها کاشته، تپه، علف های هرز و حفر شد. معمولاً از چند هکتار برداشت عالی حاصل می شد، حدود 6-8 کیسه سیب زمینی که تا تابستان قابل خوردن بود.
جشن شکم برای سال نو
سال نو یک تعطیلات خانوادگی است. آیا بارها آن را شنیده اید، درست است؟ بنابراین، رسم جمع شدن با یک خانواده یا شرکت بزرگ برای سال نو در اتحاد جماهیر شوروی از ملاحظات صرفاً عملی ایجاد شده است. به هر حال، پیوستن به هم در سفره سال نو با هم بسیار مقرون به صرفه تر است، و پخت و پز در جمع بسیار آسان تر از خرید و تهیه همه اینها برای یک یا دو نفر است.
علاوه بر این، مردم شوروی همیشه قبل از این تعطیلات از طرز فکر "سال نو را چگونه جشن می گیرید، بنابراین آن را سپری خواهید کرد" استفاده می کردند. بنابراین مردم تلاش کردند. نه، آنها خیلی تلاش کردند تا قبل از این تعطیلات همه چیزهایی را که نیاز داشتند "به دست آورند". به طوری که همه چیز همانطور که باید باشد: نارنگی، اسپرت، سوسیس دکتر و نخود سبز از انواع مغز برای حوضه اولیویه، و، البته، شامپاین شوروی.
آخرین تماس
این نیز کاملاً متعلق به ماست، یک سنت شوروی. چون رسم برگزاری جشن فارغ التحصیلی بعد از فارغ التحصیلی در کشورهای دیگر بود. اما آخرین زنگ در اتحاد جماهیر شوروی اختراع شد.
و خیلی زیبا به نظر می رسید: فارغ التحصیلان در حین رژه به مدرسه آمدند: دخترانی با پیش بند سفید روی یونیفورم خود، با پاپیون های سفید روی موهای خود، پسران با پیراهن و کت و شلوار سفید … قد بلندترین پسر را بر تن کردند. شانه یک دانش آموز کلاس اولی که زنگ به صدا در آمد، و زن و شوهر دور حیاط ساکت مدرسه چرخیدند…
اکنون، پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی، هر دو سنت حفظ شده است: هم آخرین تماس و هم فارغ التحصیلی. درست است، فارغ التحصیلی، بر خلاف آخرین تماس، تقریباً در همه جا از جمله مهدکودک ها شروع شد … با جشن در رستوران ها و جمع آوری کمک های مالی برای هدایایی برای مربیان و معلمان …
از شیشه کسب درآمد کنید
اغلب، افرادی که در اتحاد جماهیر شوروی زندگی می کردند به یاد می آورند که چگونه بطری های شیشه ای باقی مانده از شیر، لیموناد و الکل را به محل جمع آوری ظروف شیشه ای تحویل می دادند.
اما برخی از خانواده ها حتی از این راه درآمد بیشتری کسب کردند. و خانواده شوروی از کجا می توانست پول "اضافی" دریافت کند؟ هیچ گزینه خاصی وجود نداشت. فرض کنید یک بطری خالی شیر نیم لیتری پیدا شده 15 کوپک، یک لیتر - 20 کوپک، ودکا یا آبجو - همچنین 20 کوپک، و یک شیشه سه لیتری - 40 کوپک قیمت دارد.
رفتن به تظاهرات
آیا مردم شوروی آنها را دوست داشتند؟ بالاخره این یک «واجب» واقعی بود. و بسیار خوب، تظاهرات ماه مه، که حتی زمانی که هوا اجازه می داد برگزار شد. نوامبر کی است؟ در سیبری؟ در -25-30 درجه؟
اما نه، تصور کنید، مردم اکثراً با میل به تظاهرات رفتند. به هر حال، این فرصتی بود برای دیدن نیمی از شهر، پاتوق کردن، صحبت کردن … و برای کسانی که به شدت سرد بودند … معمولاً چای داغ از قمقمه می ریختند. خوب، یا چیزی قوی تر از چای…